اولین سفر پارمین خانومی به جزیره کیش
به نظر من برای تفریح این فصل اصلا خوب نبود ولی برای خرید عالی بود
دخترکم حسابی شیطنت کرد و آتیش سوزوند..تموم مغازه های مرکز تجاری کیش و ژردیس رو چک کرد و وارد همشون شد و همه جنسارو بازرسی کرد اینقدر که پارمین مغازه ها رو دونه به دونه چک کرد من که مامانش باشم وقت نکردم...
ارتباط خیلی خیلی عالی با بچه هایی که میدید برقرار میکرد و به محض دیدن یه بچه با صدای بلند میگفت baby و به سمت کوچولو اشاره میکرد.بماند که خیلی از اون baby ها بزرگتر از پارمین بودن
میرفت سمت بچه ها و دستشو مینداخت گردنشون و بوسشون میکرد..کلا نمیدونم دخترم خیلی مهربون و عاطفی بود یا بچه هایی که با ارمین روبرو میشدن خیلی یخ و بی احساس بودن
تو این سفر متوجه تفاوتهای پرنسس نازم با بچه های دیگه شدم و سپاسگزار خدای مهربونم میشدم و توی مواردی مثل خواب کمش و شیطونیهاش که واقعا از پسرا فضولتر و بی باکتر عمل میکنه نگرانی به نگرانیها و دلواپسیهای مادرانه ام اضافه کرد
دخترکم عاشق باب اسفنجیه..این روزها با معضلی به نام دوربین و عکس گرفتن مواجه شده ایم..پارمین خانوم تا دوربین رو میبینه میاد و دستشو دراز میکنه سمت دوربین و عکس خراب میشه
پی نوشت:دوستان اهوازی عزیزم..به دنبال یه مهد خوب هستم که پارمین رو ساعتی بذارم اونجا..اگه جایی رو میشناسین لطفا کمک بدید..مرسی
کاردستیهای جدید پارمین خانومی و مامان زهرا
و خداوند نگهبانمان باد