پارمینپارمین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

پارمین شیرینی زندگی مامان و بابا

نوروز 92 و 2 سالگی دخترک نازم

برای ما باورش واقعا سخته ولی پرنسس خانه ما 2 ساله شد دومین نوروزی و سال تحویلی بود که فرشته نازم در کنارمون بود.. از 30 اسفند تا 21 فروردین سفر بودیم و سال نو رو با شادی شروع کردیم و کودکانه هایی شاد رو با تو عروسک ناز داشتیم هستی مامان عزیزدلم سال دوم زندگیت با تمام فراز و نشیباش رو با هم سپری کردیم سالی که تو راه رفتی و دویدی سالی که ما با تولد باشکوه یک سالگیت تورو شادمانتر از همیشه دیدیم سالی که اولینهای زیادی رو توش تجربه کردی اولین سفرت به شمال اولین سفرت به کیش سالی که  با دوستانت در کارگاه بازی کودکانه های نابی را سپری کردی خداحافظیت با شیر مامان و..... بالندگی پیاپی تو برای من همه عشق است و امید به زندگی عسلم همه لحظات سا...
29 فروردين 1392

18 ماهگی پرنسسم+ روز جهانی کودک

5 مهر 91 نفس مامان عشق کوچولوی من 18 ماهه شد... کیک مامان پز  اینا خوردنیه مامان!!!!! و امروز 16 مهر روز جهانی کودک هست..این روز بزرگ رو به همه نوگلان عززم تبریک میگم..و به کودک نازنین خودم پارمین خانوم هم همینطور.پاره ی تنم امیدوارم همیشه بهترینها در این جهان نصیب تو شود و همیشه شر و بدی از تو دور باشد..از کودکی ات لذت ببر کودکم ...
29 فروردين 1392

پرنسس کوچولوی 16 ماهه

عزیز مامان  قشنگترینم ۱۶ ماهه شدی بالیدنت پیاپی نفس مامان  ثانیه ثانیه با تو بودن برای من یه نعمت الهیه وقتی از کنارم رد میشی و بهم لبخند میزنی وقتی تو بغلمی و نوازشت میکنم وقتی مثل فرشته ها منو میبوسی وقتی شادی و میخندی و میرقصی انگار اینجا خودِ خودِ بهشته عاشقتم عزیزترینم                                                                                                                  و خداوند نکهبانمان باد ...
29 فروردين 1392

اولین یلدای خانومی ما

    کارت یادبود اولین یلدای پارمین خانومی کل کارتایی که قراره به فامیل بدیم بیسکویت هندوانه ای مامان پز اینم گیفتای یلدای پارمین ...
30 آذر 1390

عسلکم 100 روزه شد

سلام به همه دوستان مهربون کوچولوهای نازتون خوبن؟؟ من و پارمین و بابایی هم خوبیم .بریم سراغ این 2هفته و اندی غیبت ما چهارشنبه 25 خرداد پارمین رو بردیم پیش دکتر کاوش.از وقتی که کولیک پارمین شروع شده بود اونو پیش دکترش نبرده بودیم.دکتر پارمین رو معاینه کرد و گفت خدا رو شکر همه چیز خوبه و از روند وزن گیریش هم راضی بود.وزنش 6 کیلو و دور سرش 40.5 بود که دکترگفت فعلا احتیاج به شیر کمکی نداره و اما در مورد کولیک.شکمش رو که معاینه کرد گفت که پیچش روده داره و کاری به جز صبر و تحمل ازتون بر نمی یاد و بعد از سه ماهگی بهتر میشه و یه قطره جدید داد              همون روز مامان اینا اومدن اهواز و مامان تا یکشنبه پیشمون موند و حسابی با نوه اش ب...
29 آذر 1390

بودنت را آرزوست یکساله شد

سلام به همه دوستان گلم این روزها با پارمین حسابی خوش میگذرونیم..عمه های پارمین اومدن پیش ما و داریم با خنده های پارمین نهایت لذت رو میبریم ..دخترک نازم این روزها ماشالا خیلی شیرین شده آواز میخونه وخودشو واسه ما لوس میکنه ..فداش بشم تا بهش توجه نمیکنیم از خودش صدا در میاره و جلب توجه میکنه ...و این روزا همش در حال ورجه وورجه است و تکاپو میکنه واسه رسوندن پاهاش به دستاش و سعی میکنه با دستاش پاهاشو بگیره  عاشق حموم و آب بازیه عشق مامان دختر نازم اسم خودشو میشناسه و وقتی صداش میکنیم به طرف صدا برمیگرده  جدیدا هم جیغهایی میزنه بیا و ببین                                         سرشو میبره عقب و بی هوا یهو میاره جلو ..یه بار هم سرش...
29 آذر 1390

خلاصه ای از 4 ماهگی دخترکم

دخترکم در ۴ ماهگی خیلی شیرین و خواستنی شده بود شیر خوردنش خوب شده بود و خواب شبش هم عالی هزارماشالله.تا شروع ۴ ماهگی موقع خواب دستاشو میبستم تا با حرکت دستش بیدار نشه که از ۷ مرداد دیگه دختر نازم خانوم شد و خوابش هم یکم سنگینتر شد.. از وقتی که خواب شبانه اش خوب شد درد لثه هاش شروع شد  هر چیزی رو به طرف دهانش میبرد و اونو میکرد تو دهانش  اجسام رو با دستاش میگرفت و جیغها و آوازهایی میخونه بیا و ببین  در کل دختر خندونیه و عاشق اینه که ذوقش کنن و قربون صدقش برن(خانومی از همین حالا خودشیفته ست ) به شدت دست و پا میزد و پاهاش رو به صورت عمودی بالا میبرد و محکم به زمین میکوبیدش با کمرش پل میزد و دیگه تو کریرش نمیموند و با پل زدن خودشو میکشوند پ...
29 آذر 1390

عسلکم نشستنت مبارک

دخترکم ۲۲ مهر برای اولین بار بدون کمک نشست اون هم به مدت ۱۰ دقیقه  و دل مامانش رو شاد کردو خستگی تن مامی رو در اورد                                      پارمین خانم ۲۵شهریور غلت دو طرفه رو به طور کامل انجام داد و  ۲۸ شهریور رفت آتلیه و با مامان و بابا عکس انداخت                                                       دخترک ۶ ماهه مامی ناز و خواستنی تر شده و با حرکاتش دل میبره مامان به قربونش بره واکسن ۶ ماهگیش خیلی اذیتش کرد و بچم ۴۸ ساعت تب داشت و از پا درد شیر هم نمیتونست بخوره به خصوص که دچار آبریزش بینی آلرژیک هم شده بود همون ۲-۳ روز لپاش آب شد بچم                                           حدود ۱۰ روزی هم خونه مام...
29 آذر 1390